دسته‌بندی نشده

نیمرخ شغلی

روزگاری شرح شغل عبارت بود از تعدادی وظیفه که باید متصدی شغل انجام دهد. این وظایف هم معمولاً کارهای عادی و معمولی بود که انتظار میرفت متصدی شغل آنها را از کسانی دریافت کند و نتیجه را پس از انجام کار به آنها یا کسانی دیگر در چرخه کار ارجاع دهد.

آن روزها موفقیت سازمان اهمیت زیادی نداشت، رقابت نقش جدی نداشت، فقط کافی بود که  همه کارها به طور کامل انجام شود. در این حالت فرایندها نقشی نداشتند و بیشتر فرایندها، ساده و خطی بودند. 

پس از گذر از  آن دوران و در حال حاضر دیگر کارها ساده نیستند و دیگر صرف انجام وظیفه برای ماندن و موفق بودن، کفایت نمیکند. 

اینجا بود که شرح شغل هم، متناسب با نیازهای جدید سازمانها در دنیای رقابتی کسب و کار، تغییر کرد و تعریف جدیدی برای آن عنوان شد و به نیمرخ موفقیت یا Success Profile  به جای شرح شغل تبدیل شد. اما این تعریف جدید چه تفاوتی با شرح شغل های قدیمی داشته و دارد؟

وقتی سازمانها دریافتند که انجام سلسله ای از وظایف برای ماندن و موفق تر بودن کافی نیست، متوجه این نکته شدند که چه کسانی با چه مشخصاتی میتوانند در ایفای نقشهای مورد انتظار از هر شغل، موفق باشند.

 این شاخصه ها را تجزیه و تحلیل کردند و به پروفایلی فرضی و ایده آل رسیدند که میزان تناسب پروفایل هر فرد با این ایده آل میتوانست عامل پیش بینی در تناسب این فرد برای آن شغل باشد.

 این مدرک امروزه در سازمانهای مدرن جایگزین شرح مشاغل سنتی شده است. این نیمرخ شغلی است که مسیر شغلی فرد را به همراه برنامه های توسعه ای که باید طی کند، بدست میدهد.

هر فرد و سازمان، هر دو میدانند که فرد چگونه میتواند مسیرهای رشد افقی و عمودی را در سازمان طی کند و از چه ایستگاههایی باید در راه رسیدن به موفقیت عبور نماید.

برای ساخت این مدرک راههای و نگرشهای مختلفی وجود دارد و شرکتهای مختلف نگرشهای مختلفی به این مسئله دارند. اما آنچه همه بر آن اتفاق نظر دارند این است که دیگر فهرست وظایف برای رسیدن به هدف اصلی که موفقیت هم زمان فرد و سازمان است، کافی نیست. در واقع مدل شایستگی سازمان و این الگوی ایده آل به نوعی در هم تنیده هستند. از تجمیع این مدلهاست که مدل شایستگی سازمان ساخته میشود و از خرد کردن آن مدل در حوزه های مختلف است که این مدلها برای نقشها و شغلها ساخته میشوند. 

به عنوان یک هدف میتوانیم چنین چیزی برای شغل ایده آلمان بسازیم و همیشه خودمان را نسبت به آن مورد سنجش قرار دهیم. این میتواند مبنای یک برنامه توسعه فردی باشد.

ضرورت داشتن نیمرخ شغلی

در جذب کارکنان یا انتخاب مدیران عموماً از آزمونهاي متعـددي نظیـر آزمـون سـلامت روان اسـتفاده مـیشـود. البتـه جذب کارکنان فقط به آزمونهاي مورد استفاده محدود نمیشود بلکه ویژگیهایی نظیر نگرش و هوش افـراد نیز معمولاً سنجش میشود لیکن به منظور ارزیابی جامع از داوطلبان، میبایست یک نیمرخ از پیش تعیین شده از ویژگیهاي شخصیتی و شناختی مطلـوب را در اختیـار داشـت. 

در این حالت نیمرخ مفروض، با نشان دادن شباهتها و تفاوتهاي میان داوطلبان و افراد شاخص به عنوان ابزار انتخاب بهینه عمل میکند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *